I met a sailor on a ship with promise in his eyes
من یک ملوان با وعده در چشمهاش رو ملاقات کردم
He kissed me on the mouth and dug his fingers in my thighs
اون لبهامو بوسید و انگشتهاشو فرو کرد لای رون های پام
But a sailor ain't a savior 'cause they only tell you lies
اما یک ملوان ناجی نیست چون اونا فقط دروغ میگن
So I left him there 'til the sunrise
پس من همونجا تا طلوع خورشید رهاش کردم
Well, the waves were tall and they were crashin' down
موجها بلند بودن و کشتی داشت غرق میشد
He's layin' in the water, begging God to let him drown
ملوان توی آب تقلا میکرد و به خدا التماس میکرد غرق بشه
So I showed him all my teeth and then I laughed out loud
بعدش من دندونامو نشونش دادم و بلند خندیدم
'Cause I never wanted savin', I just wanted to be found
چون من هیچوقت نمیخواستم نجات پیدا کنم، من فقط میخواستم پیدا بشم"
- 𝕼𝖚𝖊𝖊𝖓 𝖍𝖆𝖑𝖘𝖊𝖞