اعضای خانواده رو دیدی ؟
- 𝕿𝖍𝖊 𝖄𝖆𝖘𝖓𝖆
فکر میکنم ریه هام تا ته پره جوهرن ومن نمیتونم اونو از گلوم ب انگشتام رد کنم
ب کاغذ به نیشهای کندو ک توی سرم هست
یه شیر آب رو باز میکنم ومیترسم بذارم بمونه'
چندماهی ک گذشت وقتی جلوی دهنم رو میگرفتم اسونتر بود
چونکه وقتی روی برگه همه چیزو مینوشتم باید باهاش روبرو میشدم
اما وقتی تو خودم نگه میدارم
میتونم وانمود کنم ک هیچی نیست""
"I would leave me if i could"
دیوونه کنندس وقتی که چیزی که بیشتر از هر چیزی دوسش داری بهت ضرر بزنه
اجازه بده که غرق بشن تو میتونی دوباره فکر کنی
وقتی که دستی که میخوای نگهش داری یه اسلحه است و تو چیزی جز پوست نیستی ""
I met a sailor on a ship with promise in his eyes
من یک ملوان با وعده در چشمهاش رو ملاقات کردم
He kissed me on the mouth and dug his fingers in my thighs
اون لبهامو بوسید و انگشتهاشو فرو کرد لای رون های پام
But a sailor ain't a savior 'cause they only tell you lies
اما یک ملوان ناجی نیست چون اونا فقط دروغ میگن
So I left him there 'til the sunrise
پس من همونجا تا طلوع خورشید رهاش کردم
Well, the waves were tall and they were crashin' down
موجها بلند بودن و کشتی داشت غرق میشد
He's layin' in the water, begging God to let him drown
ملوان توی آب تقلا میکرد و به خدا التماس میکرد غرق بشه
So I showed him all my teeth and then I laughed out loud
بعدش من دندونامو نشونش دادم و بلند خندیدم
'Cause I never wanted savin', I just wanted to be found
چون من هیچوقت نمیخواستم نجات پیدا کنم، من فقط میخواستم پیدا بشم"
ازاونجایی ک تابستون شروع شده
تصمیم گرفتم ی چالش 30 روزه شرکت کنم
و امیدوارم نصفه ولش نکنم ""
*اسما لینک هستن*
زبونم رو گاز گرفتم تا جایی ک خون بیاد
سر چیزایی ک بهشون نیازی ندارم گریه میکنم
مادرم بهم گفت"نبردهات رو عاقلانه انتخاب کن"
اما تو منو از دنیا عصبانی کردی
پس من همشون رو انتخاب کردم
"
I should be living the dream
من باید رویامو زندگی کنم
But I’m livin’ with a security team
اما دارم با یه تیم امنیتی زندگی میکنم
.And that ain’t gonna change
و این تغییر نخواهد کرد.
"But I’m still learning to love myself
"گاهی اوقات احساس میکنم باید بیخیال شم اما بعدش
میفهمم ک ی مشت اشغال وجود دارن ک باید
بهشون ثابت کنم در اشتباهن:"
#انتشار
""با واقعیت رو به رو شو. در این جهان نفرین شده هیچ وقت چیزی طبق برنامه پیش نمی رود.
هر چه بیشتر عمر کنید ، بیشتر متوجه خواهید شد. تنها چیزهایی که در این واقعیت واقعاً وجود دارند صرفاً درد ، رنج و بیهودگی است.
گوش کن!
به هر کجای این دنیا نگاه کنید. هر جا که نوری باشد ، همیشه سایه هایی نیز پیدا می شوند.
تا زمانی که مفهوم پیروزی وجود داره ، باخت نیز وجود خواهد داشت. خودخواهان می خواهند صلح را حفظ کنند ، جنگ را آغاز می کنند ، و نفرت به منظور محافظت از عشق متولد می شود.
رابطه هایی وجود دارد که هرگز نمی توان آنها را از هم جدا کرد ""